مرگ خائن
ميهماني، کم و بيش ديروقت، به خانهي شکارچياي رفت. شکارچي که در آن هنگام چيزي در خانه نداشت، کبک دستآموز خود را از قفس بيرون آورد تا با گوشت آن از ميهمان خود پذيرايي کند. کبک به شکارچي گفت
نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
ميهماني، کم و بيش ديروقت، به خانهي شکارچياي رفت. شکارچي که در آن هنگام چيزي در خانه نداشت، کبک دستآموز خود را از قفس بيرون آورد تا با گوشت آن از ميهمان خود پذيرايي کند. کبک به شکارچي گفت که پيش از کشتن او بيشتر فکر کند چرا که او با فريب دوستان خود آنها را به داخل تور شکارچي ميکشانده است.
شکارچي به او گفت: «همين اعتراف تو، که حتّي به همنوعان خود هم رحم نميکردي، دليل ديگري براي کشتن توست.»
همه از خائن نفرت دارند، چه کساني که خائن به آنها خدمت کرده و چه کساني که به آنها خيانت کرده است.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
شکارچي به او گفت: «همين اعتراف تو، که حتّي به همنوعان خود هم رحم نميکردي، دليل ديگري براي کشتن توست.»
همه از خائن نفرت دارند، چه کساني که خائن به آنها خدمت کرده و چه کساني که به آنها خيانت کرده است.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}